من ی دختر فراریم :) 

از خانواده:) 

دوستم میگه من پیش شما ی چیزی پیش خانواده ی چیز 

میگم من که تماما یا مجازیم یا فیلم و کتاب اصن سعی میکنم حرفی رد و بدل نشه!!

چرا اینقدررر بینمون اصطکاکه منو نمیفهمن

دارم عذاب میکشم :((

دارم روز شماری میکنم برای ٤روز درهفته رفتن ب خوابگاه ، شده پناهگاهم انگار 

له له میزنم کلاسا زود شرو شه من برم از اینجا

من اینجا اسیرم .ی اسیر بدون انتخاب هه!

مینویسم که یادم بیاد چقدر دارم اذیت میشم که ب دختر ٢١ سالم اجازه بدم کاریو که دلش میخواد انجام بده 

اینقدر بهش زندگی تلخ نکنم 

میدونی شاید موردی پیش نمیاد چون خدا میدونه خودمو دستی دستی بدبخت میکنم میدونه من کله شقم 

دلم بیش از هر زمانی مرگ میخواداما امید دارم ب روزی که برم اگه این امید نبود من حالا اینجا نبودم

دیدن خودم تو این وضع چقدررر برام غم انگیزه 

منو این همه خوشی محاله!!!

خرید بر هر درد بی درمان دواست!

ادما میان که برن عادت نکن ب حضورشون

ی ,ب ,میکنم ,پیش ,  ,برم ,میدونی شاید ,شاید موردی ,موردی پیش ,نکنم  میدونی ,تلخ نکنم 

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

معرفی فایل های پی دی اف در سراسر وب ╣❀-Apparition Nastaka-❀╠ مشاوره خانواده ارشادی بازار سنگ اصفهان خرید کتاب الکترونیکی روشنک بنت سینا انجمن شعر و ادب میخانه تعمیرات تخصصی لوازم خانگی فانوس جزیره