ببین؟؟ ینی میشه واقعا ؟؟ ببین من اینقدر خوشحالم میترسم واقعا:/ ی جور احمقانه ای خوشحالم 

مثل ی پرنده ای که اولین باره داره پرواز میکنه 

من همچین پروازم نکردم اکچلی:))) ولی خووو این برا من زیاد بود-__- ولی واقعیته!! 

امروز بعد از کلاس صب برگشتیم خوابگا و ماکارونی اذین پزی خوردیم و دور هم گفتیم و خندیدیم

وقت حاضر شدن برخلاف همیشه دوس داشتم ارایش کنم:/ ارایش ملیحی هم کردیم و خلاصه:')))

یدونه کلاس بعد از ظهرمونم تشکیل نشد 

نیم ساعتی موندیم هوا خنک تر شه بعدش رفتیم بیرون و جلو در ورددی دولیوان شربت بهارنارنج با زعفران نذری بالا کشیدم (نذری دوست دارم) و راه افتادیم سمت مقصد 

حالا ٥نفر سوار ی پراید شدیم بریم تا مرکز شهروای خدا اصن حواسم نبود مجوریم چار نفری پشت بشینیم 

اینققدررر ما خندیدیم حد نداشت اصن مگه بند میومد وقت پیاده شدن از راننده تشکر و خدافظی کردیم پقی زد زیر خنده و گفت خواهشفک کنم بزور خودش نگه داشته بود:))

بعد رفتیم سمت کتاب فروشی که کتابارو بخریم یکیشون کلا خارجیه و رفرنس-__- من با وجود اینکه زبانم خوبه تا دیدم همه ش خارجیه(فک کردم همش نیس!) قالب تهی کردم:/  ولی ذوق هم کردم چه قراره باسواد باشیم 

باکلاسه:دی :)))  استادشم باکلاسه اخهههه دوس دارم بغلش کنم

از کتاب فروشی بیرون اومدیم رفیتم پارک همون نزدیکیا رو چمنا نشستیم و پوی تازه چمنا و خنکی هوا دلتو میبرد 

اونم کنار دوستای عزیزت:)

برا مصاحبه تو پارک بودن از ما خواستن نرفتیم ظاهرا اماده بودیم ولی حرفامون جمع نبود!! من دوس داشتم مصاحبه بدمولی خب امادگی نداشتم یهو

راه افتادیم سمت بازار و من شونه ای خریدم شونه م خونه جا موند:/ همیشه باید ی قلم جا بمونه اصن نمیشه-_-

و قسمت خوشمزه ی ماجرا خریدن فلافل بوود:)) منو تیبا اوردمی خوابگا بخوریم ب ا شام 

اومدنی صورت وپاهامو شستم کمی استراحت کردم بعد صداش زدیم بریم حیاط فلاف بزنیم خیلییییی چسبید خییییلی 

بعدشم چایی بیسکویت دور هم با اذین و شکو و مهرنوش و تیبا و رکسانا (این ٧٩ه خیلییی نااز و گوگولیه  خیلییی ینی ببین من خیلی ازش خوشم اومده کلا قیافه نمکی و دخترونه ای داره با صدای کوشولو:))) )

الانم هوا سرد شد اومدم اتاقم سرماییم!!

واقعا بهم خوش گذشت

با مامان حرف میزدم علی رغم اینکه نباید همه چیو مو ب مو گفت دوس داشتم بکم و بدونه چقددددرررر خوشحالمو و بهم خوش میگذره 

چقدر این مال خودت بودنِ خوبه:) 

دلم براشون تنگ میشه (خونوادم) ولی خب اینجارم خیلی دوس دارم❤️❤️

خیلی خوبه واقعا

همه چی خوبه خداروشکر 

و من خیلی خوشحالم :) ازاد و شاد:)

++یه نکته مهم : من از شغل معملی بدم میاد ! تااامااام. 

الانم برم بخوابم کم کم که کلی خسته م :) ایشالا همیشه اینطوری خسته شم

منو این همه خوشی محاله!!!

خرید بر هر درد بی درمان دواست!

ادما میان که برن عادت نکن ب حضورشون

ی ,دوس ,ولی ,خوبه ,ای ,  ,دوس داشتم ,دور هم ,راه افتادیم ,بهم خوش ,بعد از

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

الجامع العلمی پخش و خبر های بروز جهان دمنوش ماهساچ مطالب اینترنتی و کافی شاپ مقام معظم رهبری: در جوانی خود را به خوب نماز خواندن عادت دهید طراحی داروخانه و مطب دندانپزشکی با تجهیزلت آزمایشگاه اخبار ارومیه دانلود کتاب رایگان دانشگاهی ببین تی وی